علوم غریبه را با این مطالب بیاموزید

علوم غریبه را با این مطالب بیاموزید
می خواهم امروز خودم را به یک اصطلاح اختصاص دهم که متأسفانه و به اشتباه امروز بسیار خوب پایین آمده است. غالباً چیز عجیبی ، فرقه ای با آن در ارتباط است. من یک بار در یک دوره تنفس با یک مهندس جوان از صنعت خودرو آشنا شدم که خودم یک شرکت کننده بودم. وقتی برای دوره دوم با هم ملاقات کردیم ، او به من گفت علوم غریبه که با اشتیاق به همکاران در مورد این دوره گفت و این یک اشتباه بزرگ بود. از آن زمان او به عنوان "عضو باطنی ، اسپینر ، فرقه" پایین آمده است.

باطن گرایی به عنوان یک اصطلاح کاملاً بدنام شده و این تعجب آور نیست علوم غریبه ، زیرا واقعاً بسیاری از پیشنهادات "غیرمعمول" تحت این اصطلاح وجود دارد. این واقعیت که این کلمه امروزه به یک اصطلاح بازار تبدیل شده است و هرکسی که هرگونه چیز پوچ را گسترش می دهد ، خود را باطنی می نامد ، علوم غریبه منجر به افول آن شده است. باطنی را نمی توان به معنای علمی مرسوم اثبات کرد ، به همین دلیل همه دوست دارند به این کلمه مراجعه کنند. بعضی اوقات فریب و ناهنجاری درگیر است ، گاهی توهم ، بعضی اوقات بیماری. اما اگر نگاه کنید که معنای باطنی زمانی یعنی تعلیم وجود ، یعنی زندگی چیست و این آموزه به سمت خودشناسی و آزادی هدایت می شد ، می توانید ببینید که امروز موضوع تا چه اندازه خم شده است

من به شما حکمت ها یا حقایق مطلق را که علوم غریبه از هرجایی یا هرجای دیگر دریافت کرده ام به شما آموزش نمی دهم ، بلکه می خواهم آنچه را که من از نظر دانش و تجربه برای من به دست آورده ام ، برای شما بیان کنم. این باید به شما الهام بخش باشد که برای رسیدن به حقیقت خودتان برای خود فکر کنید. این روش باطنی است: هرکسی مجبور است حقیقت خود را پیدا کند ، که همیشه مستلزم خودشناسی است. بنابراین دروازه سایتهای تحلیف در دوران باستان همیشه می گفت: مرد ، خودت را بشناس! این ایده اساسی کهن از باطنی ، قرنها بعد به پایه ریزی علم روانشناسی منجر شد. باطن گرایی به هیچ اعتقادی ، مذهبی ، خاصیتی نیاز ندارد ، بلکه این است که خودتان جستجو کنید. باید از آنچه شنیده می شود ، خوانده می شود یا تجربه می شود ، که باعث ایجاد طنین در یک می شود و آن را ردیابی می کند. این تنها راه برای تبدیل شدن به یک فرد ، اصالت گرفتن و تعقیب و گریز از حقایق و اربابان دیگر نیست. دعا کردن ، ایمان آوردن و به سادگی گرفتن ، امکان پذیر نیست. باطنی همیشه یک شیوه فردی و با اعتماد به نفس بوده است ، اما در یک جهان بینی کلان گنجانیده شده است. و تنها هدف این مسیر همیشه این بود: آزادی انسان! به همین دلیل ، اگر اعضای فرقه خود را باطنی توصیف کنند ، ناپایدار است. علوم غریبه اما در یک جهان بینی macrocosmic تعبیه شده است. و تنها هدف این مسیر همیشه این بود: آزادی انسان! به همین دلیل ، اگر اعضای فرقه خود را باطنی توصیف کنند ، ناپایدار است. اما در یک جهان بینی macrocosmic تعبیه شده است. و تنها هدف این مسیر همیشه این بود: آزادی انسان! به همین دلیل ، اگر اعضای فرقه خود را باطنی توصیف کنند ، ناپایدار است.

باطنی در واقع به معنای "آموزه هستی" است و بنابراین به عنوان آموزه زندگی باید درک شود. آنچه امروز می تواند برای ما ضروری تر از این علم باشد و قبل از تبدیل شدن به یک مفهوم بازار ، چنین علمی بود. باطن گرایی به دنیای تأثیرات مربوط نمی شود ، یعنی مظاهر موجود در جهان خارج ، علوم غریبه بلکه با دنیای علل پنهان در پشت آن. Exoterics با "علوم مدرسه" خود به بررسی جهان ماده ، جلوه های بدنی می پردازد. از طرف دیگر ، باطن به عنوان یک علم به زندگی ساکن این اشکال می پردازد. چه چیزی یا چه کسی جهان بیرونی را با همه موجودات خود ایجاد می کند و چه چیزی آن را زنده می کند؟ - این مسئله باطنی است. او نمی پرسد "درخت چیست؟

اصطلاح باطنی امروز متأسفانه علوم غریبه به مخلوطی از دین ، ​​عقیده ، فرقه ها ، اعتقاد به معجزه و غیره رسیده است. باطنی ، مانند برون گرایی ، یکی از دو شاخه علم و تحقیقات جدی است. یک شاخه با هدف بررسی جهان بیرونی و ظاهری ("سابق" از جهان خارج) و دیگری در باطن ، پنهان ("Eso" ، دنیای درونی).
به این معنا ، دوره های آموزش پزشکی و شفابخش ما دوره های باطنی است و به نظر می رسد "علمی" است. این در مورد خودشناسی و گسترش مهارتهای خود است. این یک سفر کشف به سمت خودمان و پتانسیلهای پنهان است که در ذهن ما نهفته است.

باطنی و برون گرایی

دنیای ما یکی از قطبیت است و طبق قانون قطبیت تعیین می شود. بنابراین ما بهشت ​​و زمین داریم ، دنیای فوقانی و تحتانی ، دنیایی درونی و بیرونی ، دنیوی ذهنی و عینی ، معنوی / روح و من مربوط ، یک دنیای ظاهری و پنهان ، یک دنیای معنوی و جسمی و غیره.. ... بستگی به این دارد که کدام یک از قطب اگر به جهان نگاه کنیم ، نقطه نظر متفاوت خواهد بود. بنابراین جای تعجب آور نیست که همیشه انسانها برای زندگی با این جهان دو مسیر داشته ایم ، آن را مطالعه کرده و دانش را در آن جمع آوری کنیم. و هر دو روش به خودی خود صحیح هستند.

از یک طرف راهی وجود دارد كه با پیوند خود بیننده با آن ، دنیای بیرون ، یعنی اگزوتریك را بررسی می كند. نفس در قالب خود به عنوان بیننده ، به عنوان بخشی از جهان بدن یا چیزها ، در اینجا "من یا نفس" خوانده می شود. این مسیر تجسم ، "تجسم" است و با نیروهای فرم مادی ، راهی به این دنیای خاکی می شود. فقط به عنوان یک خاکی زمینی می توانیم خود را در این جهان غوطه ور کنیم و آن را بشناسیم ، یعنی تمایز ، رنج و تجربه و همچنین بخواهیم و کار کنیم. از این رو ، وجود خارجی باعث خواهد شد که علم هستی کاملاً به سمت تجلی جسمی و مادی و تأثیرات زور و فقط به سمت آن سوق یابد. بنابراین ، علوم مرسوم به اگزotterics متعهد هستند ، زیرا فقط مواد
هر تجلی مادی منوط به محدودیت زمان و مکان است ، به همین دلیل است که پاراکلوس دانش این جهان را "دانش کمی" توصیف می کند. این محدود به چیزی است که مردم می توانند به لطف تجهیزات جسمی-عاطفی-روانی خود و آنچه جهان برایشان فاش می کند ، در آن ادراک کنند. همه چیز در اینجا در همه زمان ها مشهود نیست ، به همین دلیل است که اکتشاف ها و اختراعات خاص فقط در زمان های معینی می توانند ساخته و یا به رسمیت شناخته شوند.

اما روش دیگری وجود دارد که در جهان جستجو نمی کند علوم غریبه ، بلکه آنچه را که در آن یا پشت آن پنهان است وجود دارد. به آن مسیر باطنی گفته می شود. علم باطنی از درون به جهان نگاه می کند. او در جستجوی اصول درونی و پنهانی است که جهان را به حرکت در می آورد. بنابراین او به دنبال اصل عملی است که ما آن را "زندگی" می نامیم ، برای آنچه که از شکل و شکل استفاده می کند تا یک عبارت را ایجاد کند. او فرض می کند که جهان بیرون فقط نتیجه جهان درون است ، نوعی دنیای آینه. بنابراین ، او به جستجوی منابع بالاتر ، معنوی ، کیهانی-الهی می پردازد که علت همه ظهور است. برای اینکه این امر ممکن شود ، می بایست موقعیت نفس از بیرون به درون ، به سمت معنوی و روح منتقل شود. من باید توسط آن بخش روشن یا روشن باشم ، که ما آن را "روح و نفس معنوی" می نامیم. زیرا تنها با این کار ما به تمامیت و اتحاد جهانی که از آن همه چیز حاصل می شود ، پیوند می خوریم. این دیگر راه تجسم نیست ، یعنی به گوشت خاکی که با آن پیوند می یابد ، بلکه به عنوان بازگشت به کلان کیهان ، به عنوان یک تجسم ، یعنی رهایی از دلبستگی به محدودیت مادی درک می شود. تجسم به معنای باریک شدن است ، که ما به وضوح از طریق کانال تولد آن را تجربه می کنیم و بزرگ شدن تجسم ، که منجر به مرگ می شود. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. زیرا تنها با این کار ما به تمامیت و اتحاد جهانی که از آن همه چیز حاصل می شود ، پیوند می خوریم. این دیگر راه تجسم نیست ، یعنی به درون بدن زمینی که با آن پیوند می یابد ، بلکه به عنوان بازگشت به کلان کیهان ، به عنوان یک تجسم ، یعنی رهایی از دلبستگی به محدودیت مادی درک می شود. تجسم به معنای باریک شدن است ، که ما به وضوح از طریق کانال تولد آن را تجربه می کنیم و بزرگ شدن تجسم ، که منجر به مرگ می شود. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. زیرا تنها با این کار ما به تمامیت و اتحاد جهانی که از آن همه چیز حاصل می شود ، پیوند می خوریم. این دیگر راه تجسم نیست ، یعنی به درون بدن زمینی که با آن پیوند می یابد ، بلکه به عنوان بازگشت به کلان کیهان ، به عنوان یک تجسم ، یعنی رهایی از دلبستگی به محدودیت مادی درک می شود. تجسم به معنای باریک شدن است ، که ما به وضوح از طریق کانال تولد آن را تجربه می کنیم و بزرگ شدن تجسم ، که منجر به مرگ می شود. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. چه کسی با آن ارتباط برقرار می کند ، اما به عنوان بازگشت به کلان کیهان ، به عنوان یک تجسم ، یعنی رهایی از دلبستگی به محدودیت ماده درک می شود. تجسم به معنای باریک شدن است ، که ما به وضوح از طریق کانال تولد آن را تجربه می کنیم و بزرگ شدن تجسم ، که منجر به مرگ می شود. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. چه کسی با آن ارتباط برقرار می کند ، اما به عنوان بازگشت به کلان کیهان ، به عنوان یک تجسم ، یعنی رهایی از دلبستگی به محدودیت ماده درک می شود. تجسم به معنای باریک شدن است ، که ما به وضوح از طریق کانال تولد آن را تجربه می کنیم و بزرگ شدن تجسم ، که منجر به مرگ می شود. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم. بنابراین ، هندی ها همیشه تجسم را یک مرگ واقعی تلقی کرده اند ، زیرا محدودیت هایی را به همراه دارد. محدودیت همیشه به معنای مقابله با ترس و درد است. ما در حال رسیدن به مرزهای زندگی زمینی خود هستیم.
در نیمکره شمالی ، تجسم و تجسم همیشه در طول سال منعکس می شد. این تصویر اصلی یک جهان بینی باطنی شد. همه چیز ناشی از وحدتی است که ما نمی توانیم از آن نام ببریم و نامگذاری کنیم. این وحدت شکافته می شود ، مانند کل سال که در نیمه تقسیم می شود ، یک قوس صعودی و نزولی خورشید به قطبیت تبدیل می شود. نقطه عطف بین دو طرف ، تابستان تابستان و زمستان است. و این تقسیم اثر مثمر ثمر دارد ، به طوری که همیشه یک سال جدید به دنیا می آید.
با تجسم ، شکل گیری بذر I ، ما از حوزه نفوذ قدرت نفس وارد دنیای بیرونی می شویم. این تأثیر دنیای روح ما از بدو تولد به نفع جذابیت دنیای خارج کاهش می یابد. این روش صحیح برای لنگر انداختن خود در زمین است. نفس ما به این جهان رشد می کند و قبل از خروج نیروها از اوج خود ، به اوج تمایز قدرتهای خود در جهان در حوالی زندگی می رسد. سپس ما آن را بحران میان عمر می نامیم. با افزایش سن ، تأثیر دنیای نفس کاهش می یابد ، تأثیر نیروهای روح دوباره افزایش می یابد. علوم غریبه اگزوتریک متعلق به مسیر تجسم ، "تجسم" ، تجلی مادی است ، در حالی که باطنی متعلق به مسیر تجسم ، "رهایی از گوشت" است.

بنابراین باطنی از منظر غیرمادی به جهان نگاه می کند. پاراکلسوس دانش بدست آمده از این راه را "دانش عالی" خواند ، زیرا به جهان الهی یا کلانشهر متصل است.

من عمداً از علم باطنی سخن می گویم زیرا ارتباطی با آنچه که امروزه باطنی می نامیم ، ندارد. امروزه باطنی اصطلاح بازار است که براساس آن همه چیز فروخته می شود که عجیب ، پوچ و عجیب به نظر می رسد. این زمینه با ایده های قدرت خود در فضای ایده آل برای زمین بازی سازگار است ، دقیقاً به این دلیل که هیچ اثبات برون گرایانه و علمی نمی تواند و نباید ارائه شود. شاید برخی از آقای مولر ادعا کنند که با Archangel Michael تماس گرفته و پیام دریافت می کنند. البته ، چنین پیام هایی از آنچه از طرف آقای مولر آمده است ، کاملاً متفاوت است. من همیشه فکر می کنم که آقای مولر یک لامپ 25 واتی است و سپس یک فرشته کیهانی با میلیون ها ولت و وادار می شود. چه اتفاقی می افتد در آنجا بنابراین هیچ محدودیتی برای تورم نفس وجود ندارد. برخی دیگر از سیاه چاله های هاله یا مشاغل خارجی و غیره صحبت می کنند ، فقط برای این که اقداماتشان مهم باشد. "چگونه شما هنوز از آمازون سفارش می دهید ، من مدت زیادی است که از جهان سفارش داده ام" ، می تواند شعار برخی از باطلان باشد. و دیگران می گویند: "این کارما شماست. همه مسئول آنچه اتفاق می افتد مسئول هستند! " همه اینها را ما امروز تحت "باطنی" می یابیم ، جدا از کل فرقه ها ، که اکنون پوچ است ، زیرا باطن همیشه راهی بود که می خواست مردم را به سمت آزادی سوق دهد. دقیقا به همین دلیل بود که او خار در کنار کلیساها و قدرتمند بود ، زیرا او می آموزد که هر کس می تواند خدا را برای خود پیدا کند و هر کس موجودی آزاد است که می توانست تحقق یابد. علمی مانند طالع بینی و کیمیاگری چنین مسیری به سمت خود رهایی و زندگی مطمئن بودند. اما بالاتر از همه ، خودشناسی واقعی وجود داشت. هیچ کاری بدون آنها کار نکرد.

تفاوت مهم دیگر موجودات باطنی و باطنی این است که موجودات خارج از کشور عینی را بررسی می کند و به معنای آن است که جهان بدون موضوع چیست. باطنی ، به نوبه خود ، می گوید همه چیز ذهنی است ، زیرا بدون تجربه یک موجودیت ، جهان به هیچ وجه وجود ندارد. در حقیقت ، مطمئناً ما فقط آنچه را كه در جهان به دنبالش هستیم ، خواهیم یافت. بنابراین می توانیم به هر دو جهت به عنوان یین و یانگ فکر کنیم:

"ما آن را جستجو می کنیم و سپس آنچه را که به دنبالش هستیم می یابیم." یا "ما آن را می یابیم و می یابیم که خودمان جستجو کرده ایم و پیدا کرده ایم.

این نفس است که به طریقی یا دیگری جستجو می کند. علوم غریبه ما فقط می توانیم تشخیص دهیم زیرا از کل جدا شده ایم. این تنها با فاصله گرفتن ، از رابطه قطبی بین خود و غیر خود امکان پذیر است. اما آنچه جدا شده بود بخشی از ما بود. در تجربه و ادغام در یک وحدت ، ما قادر نیستیم آن را متفاوت تشخیص دهیم ، زیرا ما تجربیات دیگر را بیرون می کشیم.
باطن گرایی دیدگاه های خود را بر روی انسان به عنوان خالق و عملگر دنیای بسیار خاص خود دارد ، در حالی که برون گرایی می خواهد به چیزهایی مانند این نگاه کند ، یعنی همه چیز را ذهنی می کند. باطنی از این حقیقت سخن می گوید که انسان به طور شهودی با روح خود هدایت می شود ، وجود عجیب و غریب ژنتیک ژنتیکی. بنابراین ، باطن همیشه بر اساس تصویری از انسان ، با ذات انسان پیوند می خورد ، در حالی که برون گرایی از جهان چیزها ، قوانین و مظاهر عینی آغاز می شود. از این رو باطن گرایی در ادعاهای ذهنی ، خلاقانه ، برون گرایی در موارد عینی و رسمی ظاهر می شود.

ما می توانیم این مسئله را با شگفتی از تفاوت بین علم عجیب و غریب به نام "شیمی" و علم باطنی به نام "کیمیاگری" ببینیم. شیمی به عنوان انسان به انسان احتیاج ندارد. هر شیمیدان قابل تعویض ، قابل تعویض است ، حتی با ماشین آلات. هر فرآیند در آن بدون انسان اتفاق می افتد ، کاملاً به سمت مادی و رسمی ، فرایند فنی هدایت می شود. کیمیاگری بسیار قطبی است. در آن هیچ چیز بدون کیمیاگر ، انسان ، موضوع کار نمی کند. و هرکسی کیمیاگر است ، برای کار مهم است ، شکل می گیرد و روند خود را طی می کند و نتیجه آن ذهنی خواهد بود و در عین حال "ذات معنوی" را در خود حمل می کند ، یعنی ادغام در کل. کیمیاگر نجیب ترین فلزات را برای تولید طلا تلاش می کند. با این حال ، در جریان فرآیند تبدیل مواد نیز تغییر می کند. اگر اثری که نشان می دهد طلا موفقیت آمیز است ، پس خود او تبدیل به "طلا" ، نجیب ترین ، بنابراین دیگر نیازی به طلا "ماده" ندارد. اگر شیمی بتواند "طلا" ایجاد کند ، باعث ایجاد حرص و طمع بیشتر طلا می شود و یا تولید انبوه منجر به كاهش ارزش بی نظیر آن می شود. این همان چیزی است که تفاوت را ایجاد می کند. علوم باطنی مردم را در پیشرفت درونی خود سوق می دهد. سپس طمع طلا بیشتر می شود ، یا تولید انبوه منجر به کاهش ارزش بی نظیر آن می شود. این همان چیزی است که تفاوت را ایجاد می کند. علوم باطنی مردم را در پیشرفت درونی خود سوق می دهد. سپس طمع طلا بیشتر می شود ، یا تولید انبوه منجر به کاهش ارزش بی نظیر آن می شود. این همان چیزی است که تفاوت را ایجاد می کند. علوم باطنی مردم را در پیشرفت درونی خود سوق می دهد.

کیمیاگری اساس شیمی شد ، اما این دو مسیر کاملاً متفاوت هستند. شیمی بیگانگی می خواهد دسترسی به جهان خارج را بهبود بخشد و از طریق اختراعات ، خود جهان خارج را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت دیگر ، ایده سودمندی ، ضرب و کنترل در اینجا نقش مهمی ایفا می کند. از طرف دیگر ، باطن گرایی هدف از فرآیند خلاقیت ، هماهنگی آن با سطح ذهنی است. تا به شکل مناسبی از بیان در محیط خود بیاید. به عبارت دیگر ، اگزoterics سعی دارد چارچوب بیرونی را به صورت مثبت ، گاه منفی تغییر دهد و این به نوبه خود بر موضوع تأثیر می گذارد. تبدیل امروز فن آوری مکانیکی به فناوری دیجیتال تأثیر عظیمی بر موضوع و تجربه وی دارد. باطنی ، از سوی دیگر ، سعی در تغییر شرایط درونی ، آگاهی ، و

بنابراین وجود گرایی سعی در درک جهان منهای انسان دارد ، در حالی که باطن می گوید جهان فقط به خاطر انسان است. پاراکلوس در آستانه زمانی بود که جهان بینی و تفکر بیشتر در جهت برون گرایانه تکیه می کردند. با زمان روشنگری ، تحول بسیار خوبی در رشد سطح تفکر یا سطح ذهنی حاصل شد. خدا را شکر ، امروز فقط می توانیم بگوییم. اما پاراکلسوس همچنین در صورت از دست دادن "بخش باطنی و معنوی" خود ، خطر را به وجود می آورد ، اگر تنها خود را در دیوانگی آنچه در جهان ممکن است تجربه کند. بیایید به فیزیک اتمی فکر کنیم ، که برای دانش مفید است و در عین حال بمب اتمی را نیز تولید کرد. اما بگذارید این مسئله را نیز در نظر بگیریم که انسان کمی با تمام فنون عینی خود در برابر نیروهای طبیعی چه کاری می تواند انجام دهد. راهبان ذن ژاپن نیز برای آرام کردن زمین ژاپن مراقبه می کنند تا زمین لرزه های کمتری رخ دهد. و طبق گفته های خودشان ، این کار را با موفقیت انجام می دهند.
هر دو باطنی و عجیب و غریب ، جهان را در جهات مختلف با استفاده از روشهای مختلف کشف می کنند. هر دو مهم هستند زیرا باعث تحولات متفاوتی می شوند. کل معنویت "باطنی" هند کمک زیادی به زندگی در زندگی خود نکرد ، فقط روشهای عجیب و غریب منجر به بهبود شرایط زندگی شد. ما در غرب راه دیگری هستیم. از دیدگاه مادی ، ما نسبتاً خوب عمل می کنیم ، اما از نظر معنوی؟
محرمانه

Exoterik

علم دنیای درونی

علم جهان خارج

هدف وجود ، زندگی ذاتی ، انسان ، روح ، روح است

هدف ظاهر شکل ، چیز ، جسمی ، ماده است

ذهنی

عینی

حقیقت (آنچه در خود کار می کند)

واقعیت (واقعاً همان چیزی است که کار می کند)

دنیای اخلاق

دنیای امکان پذیری

دنیای روح ، روح ، زنده کننده

جهان از لحاظ جسمی ، شبیه به شکل

دنیای دلایل

جهان تأثیر یا تأثیر

مبانی: ادغام ، اتحادیه (اخترشناس. زهره)

مبانی: تمایز ، جدایی ، تقسیم (اخترشناس. مریخ)

ابزار: حواسي كه باعث مي شود بين خود و غير خود اختلاط شود

ابزار: عقل است که اجازه می دهد فاصله ، جدایی ، تجزیه و تحلیل بین بیننده و شی ، بین خود و غیر خود باشد

تمامیت ، وحدت

تعدد؛ واحدهای جداگانه و جدا شده

تغییر در داخل

تغییر در خارج

سایه: توهم ، تعصب

سایه: بی جان ، سرما

هر دو روش در همان زمان کار می کنند ، زیرا افرادی وجود دارند که در زندگی زندگی باطنی ، نفس و نفس خود را در اولویت قرار می دهد و دیگران که توسعه دنیای بیرونی تعیین کننده است. و البته هر دو آنها همدیگر را بارور می کنند. هر آنچه که روزی باطنی تلقی می شد ، سرانجام به عنوان واقعیت اگزoteric شناخته می شود و برعکس. ما باید در نظر بگیریم که دانش اتمی مدتها قبل از اینکه علم برون گرایانه اتم را کشف و نشان دهد ، در باطن وجود داشته است. به همین ترتیب ، روانشناسی مدتها قبل از قرن نوزدهم در باطن وجود داشته است. علم شد باطل گرایی و برون گرایی مانند دو طرف یک سکه است. و هر دو نیز اگر تنها در یک طرف زندگی می کنند ، اختلاف ناچیز دارند. تخیل در باطن می تواند به توهم کامل و عدم ثبات منجر شود. از طرف دیگر اگزوتریک با تکنیک های آن می تواند بسیار سرد و غیر انسانی باشد. این به وسط می رسد ، اندازه و اندازه آن شخص است. تنها اگر او یک کوهنورد متعادل بین دو جهان باشد ، به خوبی پیش خواهد رفت.

بنابراین محکوم کردن یکی از دو طرف بسیار کم است. در مقابل ، باید از هر دوی آنها استفاده کنیم تا از قسمت های تاریک آنها دوری نکند. آوردن کمی عجیب و غریب تر به درون باطنی و بالعکس برای هر دو طرف سودمند خواهد بود. و برای آینده ما ، به هر حال همکاری بین این دو ضروری است ، زیرا مشکلات آینده تنها با کمک فناوری حل نمی شود. این چالش ها به حدی بزرگ خواهد بود که ادراک گسترده و دیدگاه گسترده ای مورد نیاز است. چشم انداز ، الهام بخش ، شهود مورد نیاز خواهد بود ، این همان چیزی است که ما می خواهیم در دوره هایمان انتقال دهیم.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *